- تعداد صفحات: 390 صفحه
- نویسنده: مسعود کیمیایی
- نوع فایل: پی دی اف
دانلود کتاب جسد های شیشه ای مسعود کیمیایی 390 صفحه PDF پی دی اف در سایت پی دی اف بمب در اختیار شما قرار گرفت.”جسدهای شیشه ای” یکی از معروفترین آثار داستانی نوشته شده به قلم “مسعود کیمیایی” که در آن قصهی رفاقت را این بار به گونهای دیگر بیان کرده است. دختر بزرگ میرزا، طلعت نام دارد و دلبستهی کسی است که با برادرش، رفاقت عمیقی دارد. با سایت پی دی اف بمب در این مطلب همراه باشید.
دانلود کتاب جسد های شیشه ای مسعود کیمیایی
خرید کتاب جسد های شیشه ای
کتاب صوتی جسد های شیشه ای
جسد های شیشه ای مسعود کیمیایی
کتاب جسد های شیشه ای دانلود رایگان
خلاصه کتاب جسد های شیشه ای مسعود کیمیایی:
سخنرانیهای علیخان برای کارگران کارخانه بارها او را به دردسر و بازداشتگاه میاندازد و هر بار به نوعی آزاد میشود.از سوی دیگر طلعت و طاهر و برادر ناتنیاش رضا، به دلیل جابجایی چمدانی که اسناد محرمانهای از محاکمهی دکتر مصدق در آن بوده، مورد بازجویی قرار میگیرند و به جز طلعت، هر دوی آنها به حبس طولانی محکوم میگردند. طلعت فرزندش را به دنیا میآورد و او را کاوه نام مینهد. کاوهای که عاشق سینماست و همچون “مسعود کیمیایی”، نویسندهی رمان “جسدهای شیشه ای”، عشق به سینما در تک تک ثانیههای زندگیاش جریان دارد.داستان رمان “جسدهای شیشه ای” به لایههای گوناگون تقسیم میشود که در یک لایه شاهد زندگی خانواده میرزا و در لایه دیگر زندگی رحیم و سروش را شاهد هستیم.
دانلودپی دی اف جسد های شیشه ای
خرید pdf جسد های شیشه ای
کتاب مسعود کیمیایی
دانلود پی دی اف کتاب
جسد های شیشه ای
معرفی نویسنده
مسعود کیمیایی (زاده ۷ مرداد ۱۳۲۰ در خیابان ری تهران) فیلمساز، رماننویس و شاعر ایرانی است. فیلمِ قیصرِ کیمیایی از معروفترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است.کیمیایی از چهرههای برجسته سینمای ایران و از چهرههای اصلی موج نوی سینمای ایران است. وی را کارگردانی مؤلف و تأثیرگذار دانستهاند که در شکلگیری اقتصاد سینما در ایران نقشی مهم داشتهاست. کیمیایی همچنین معروف به استاد قهرمانسازی در سینمای ایران است.
نقاط قوت کتاب
داستانی خواندنی
هوا سرد بود. قرار سرخی آسمان زمستان در شب، برف روز است. اما نه برف آمد نه ثریا. اول ها وقتی با تفنگ یک سرباز عراقی رو از دور می زدیم دست می زدیم و سوت می کشیدیم، مثل آرتیست بازی سینما بود… چند سرباز عراقی رو از دور همین جوری زدم و کیف کردم. اما یه دفه…
قصه ای رفاقت بزرگ
دیگه یه جورایی پشت جبهه سرمو گرم می کردم. می گفتم اون از من آدم تر بود. برا اینکه نتونست بزنه. من تونستم. از جنگ همین برام مونده. این همه فیلم جنگی دیدم، هیچ کس نمی تونه درد و وحشتو مثل اون بازی کنه… درد واقعی بازی کردن نیس. سینما هم نمی تونه. سینما و هنرپیشه ها شکل درد و ادا در میارن. اصلش اینجوری نیست. خود درد تو ذات اون گولّه و گوشته… .
متنی لذت بخش
یهو سر یه پیچ با یه سرباز دشمن روبرو شدم. صورت به صورت شدیم… هر دومون خشک شده بودیم، اون بیچاره عین من بود. مثل اینکه اونم فقط از دور میزد. من بی اختیار زدم. عجب دردی تو صورتش بود.
کتاب پیشنهادی:کتاب پول،ارز و بانکداری یوسف فرجی
- لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.